سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ویکی دانش
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 321
بازدید دیروز : 54
کل بازدید : 107829
کل یادداشتها ها : 453

نوشته شده در تاریخ 87/12/12 ساعت 4:51 ع توسط دانش دوست


 وسواس 
یکی از شایع ترین اختلالات و بیماری ها در جامعه است و متخصصان روان شناسی
و روان پزشکان تعاریف گوناگونی را از این بیماری ارائه داده اند. این
بیماری که حدود 2 تا 3 درصد از جمعیت را گرفتار خود می کند شامل فکر،
احساس یا تصورات عود کننده و مزاحم برای شخص است که در او ایجاد اضطراب  می کند. در نتیجه تعادل فرد به دنبال این بیماری به هم می خورد و او در سازگاری با محیط دچار مشکل می شود. از نظر روانکاوان نیز وسواس 
یک بیماری ناخودآگاه است که اختیار و آزادی را از فرد سلب می کند و او را
وامی دارد تا رفتاری را برخلاف میل و خواسته اش انجام دهد. اگرچه اکثر
بیماران به بیمارگونه بودن رفتارشان آگاهی دارند ولی قادر به رها شدن از
آن نیستند.

مطالعات در زمینه این بیماری نشان می دهد که وسواس همگام
با بلوغ در افراد به تدریج رشد می کند. اگر در آن ایام شرایط برای درمان
مساعد باشد، ممکن است بیمار بهبود نسبی پیدا کند، ولی در غیر این صورت این
بیماری سیر رو به افزایش خواهد داشت. همچنین بسیاری از افراد که داری
شخصیت های حساس هستند اذعان می کنند که در دوره هایی از زندگی این اختلال
را تجربه کرده اند.

افراد
مبتلا به این اختلال تلاش می کنند تا از طریق توجه دقیق به موازین، جزئیات
ریز، فهرست ها و برنامه ها بر همه امور کنترل داشته باشند. آنها دارای دقت
افراطی اند، کارها را تکرار می کنند، به جزئیات توجه فوق العاده دارند و
به طور مکرر اشتباه احتمالی را کنترل می کنند. آنها نسبت به این حقیقت که
اطرافیانشان در برابر تأخیرها و ناراحتی هایی که از این رفتار ناشی می شود
دلخور می شوند، توجهی ندارند.

علامت اساسی اختلال شخصیت وسواسی- جبری شامل نظم گرایی، کمال گرایی و کنترل روانی است. افراد مبتلا به این اختلال تلاش می کنند تا از طریق توجه دقیق به موازین،
جزئیات ریز، فهرست ها و برنامه ها بر همه امور کنترل داشته باشند. آنها
دارای دقت افراطی اند، کارها را تکرار می کنند، به جزئیات توجه فوق العاده
دارند و به طور مکرر اشتباه احتمالی را کنترل می کنند. آنها نسبت به این
حقیقت که اطرافیانشان در برابر تأخیرها و ناراحتی هایی که از این رفتار
ناشی می شود دلخور می شوند، توجهی ندارند. مثلاً وقتی چنین افرادی فهرستی
از کارهایی را که باید انجام دهند گم می کنند به جای این که با کمک گرفتن
از حافظه لحظاتی را صرف بازنویسی فهرست آن کارها کنند و به انجام آن کارها
بپردازند، زمان زیادی را صرف جست و جوی آن فهرست می کنند. برای کارها زمان
کافی تخصیص نمی دهند و مهمترین کارها برای لحظه آخر گذاشته می شود. افراد
مبتلا به این اختلال به بهانه کنار گذاشتن فعالیت های تفریحی، اوقات خود
را به طور مفرط وقف کار و بهره وری می کنند، ممکن است تمرکز زیادی بر
کارهای روزمره خانگی داشته باشند (مثلاً تمیز کردن مفرط و تکراری منزل).
این افراد در مورد مسائل اخلاقی یا ارزش ها به طور افراطی وظیفه شناس، جدی
و انعطاف ناپذیر هستند و ممکن است خود و دیگران را مجبور کنند که در
عملکرد از اصول اخلاقی خشک و معیارهای خیلی سخت پیروی کنند. آنها در مورد
اشتباهات خود از خود به طور بی رحمانه انتقاد می کنند. این افراد گرفتار
نظم افراط گونه ای هستند که بر تمام روابطشان سایه می اندازد، به طوری که
حتی قادر به جداشدن از اشیای فرسوده یا بی ارزش نیستند چون معتقدند شاید
در آینده بتوان از آنها استفاده کرد.

بی
توجهی به جنبه های عاطفی ارتباط آنها را با خانواده دچار مشکل می کند و در
کار و محیط شغلی نیز برایشان مشکلات زیادی را به وجود می آورد. اگر این
اختلال در همان اوایل جوانی که شروع آن است بهبود نیابد در بزرگسالی
افسردگی نیز به آن اضافه خواهد شد. البته مانند سایر اختلالات روانی می
توان گفت که در فرد دچار اختلال وسواسی- جبری این نظم پذیری و کمال طلبی
نه تنها منجر به پیشرفت و رسیدن به هدف نمی شود بلکه در بسیاری از زمینه
های زندگی باعث افت در عملکرد می شود. در مورد علل و ریشه های این بیماری
اظهار نظرهای بسیاری شده که وراثت، وضع هوشی، عوامل اجتماعی و خانوادگی از
جمله آنان هستند. تحقیقات نشان داده اند که حدود 40 درصد وسواسی ها این
بیماری را از والدین خود به ارث می برند. همچنین افرادی که از نظر هوشی در
حد متوسط و بالای متوسط هستند، بیشتر درگیر این بیماری می شوند. بررسی ها
حاکی از آن هستند که والدین کمال جو که فرزندان خود را براساس ضوابط خاصی
تربیت می کنند در وسواسی کردن آنها بسیار مؤثرند.

در
شیوه رفتار درمانی با تقویت کردن پاسخ های مثبت و حذف پاسخ های منفی
بیمار، روان درمانگر سعی در کاهش رفتارهای وسواسی بیمار خواهد داشت البته
در صورتی که بیمار نسبت به بیمارگونه بودن رفتارش آگاهی داشته باشد کار
درمانگر آسان تر خواهد شد و نتیجه بهتری به دست خواهد آمد. گروه درمانی
نیز از جمله دیگر درمان های غیردارویی است که در درمان این افراد می تواند
بسیار مفید باشد.

اهمیت وسواس زمانی بیشتر می شود که فرد در
دوران کودکی انواع ناامنی ها را تجربه کرده باشد. از شیر گرفتن کودک به
صورت ناگهانی، و تحقیر از جمله عواملی هستند که زمینه را برای انواع
ناراحتی های عصبی از جمله وسواس فراهم می کنند.صفات شخصیتی دیده شده در افراد وسواسی از این قبیل است: اضطراب جدایی، مقاومت در برابر تغییر، اهل ریسک نبودن، دودلی، افکار خرافی
و دلبستگی زیاد به کار. شیوع این بیماری در میان زنان بیشتر است.

بسیاری از روان شناسان و روان پزشکان برای درمان این بیماران از دو روشرفتار درمانی و دارو درمانی استفاده می کنند. در شیوه رفتار درمانی با تقویت کردن پاسخ های مثبت و حذف
پاسخ های منفی بیمار، روان درمانگر سعی در کاهش رفتارهای وسواسی بیمار
خواهد داشت البته در صورتی که بیمار نسبت به بیمارگونه بودن رفتارش آگاهی
داشته باشد کار درمانگر آسان تر خواهد شد و نتیجه بهتری به دست خواهد آمد.
«گروه درمانی» نیز از جمله دیگر درمان های غیردارویی است که در درمان این
افراد می تواند بسیار مفید باشد. در درمان دارویی متخصص روان پزشک برای
این بیماران دوزهای مختلفی از انواع آرام بخش ها را برای رفع علایم اضطراب ، افسردگی  و افکار وسواسی  تجویز می کند.

سمیه شرافتی

کتاب های « روان شناسی » ، « خانواده » ، « دائرة المعارف » ، « متفرقه » در فروشگاه اینترنتی تبیان








طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ